دانستنی های شگفت انگیز در خصوص گفتار انسان - مجله ویراپارس

مورد دهم

مهارت حرف زدن یک شگفتی است. برای فراوری یک عبارت، تقریباً 100 عضله در سینه، گردن، فک، زبان و لب ها باید با هم همکاری نمایند. هر عضله دسته ای متشکل از صد ها یا هزاران فیبر است. برای هماهنگی این عضلات، نورون هایی بسیار بیشتر از حد لازم برای پای یک ورزشکار ضروری است تا این عضلات را منقبض نمایند. فقط هر یک نورون حرکتی می تواند حرکت را در 2000 فیبر عضلانی موجود در عضله ساق تحریک کند. اما نورون هایی که تار های صوتی یا حنجره را کنترل می نمایند، می توانند فقط به یک تا دو-سه سلول عضلانی بچسبند.

مورد نهم

هر کلمه یا عبارت کوتاهی که بر زبان می آید با الگوی حرکت عضلانی خاص خود همراه است. کلیه اطلاعات لازم برای بر زبان آوردن یک عبارت مثل حال شما چطور است؟ در مغز در قسمت گفتار ذخیره می شود. اما این برنامه ثابت نیست. اگر دچار زخمی در دهان باشید که مانع تلفظ عادی کلمات شود، این حرکات تغییر می نمایند و به شما این امکان را می دهند کلمات را تا حد امکان نزدیک به حالت عادی بر زبان آورید.

مورد هشتم

یک کلمه ساده سلام می تواند اطلاعات زیادی را منتقل کند. تن صدا نشان می دهد که گوینده شاد است، خسته است، ناراحت است، عجله دارد، عصبانی است، ترسیده است، خشن است و شدت این حالات، کنایه، توجه و مهربانی، حمایت یا شوخ طبعی آن را نیز تعیین می نماید. حس یک عبارت ساده می تواند برحسب مدت حرکت هر عضله، با سرعت حرکات و کسری از ثانیه تغییر کند.

مورد هفتم

انسان ها می توانند حدود 14 حرکت در هر ثانیه فراوری نمایند درحالیکه بخش های جدا از دستگاه گفتار مثل زبان، لب ها، فک و سایر قسمت ها قادر نیستند بیشتر از 2 حرکت در ثانیه ایجاد نمایند.

مورد ششم

انسان های اولیه دستگاه گفتاری ابتدایی و اولیه از صدا های بصری، لامسه و شنوایی داشتند که شبیه به گفتار حیوانات بوده است. فقط زمانیکه احتیاج به نشان دادن اشیاء به وسیله سمبل ها و صحبت کردن با فردی دیگر درمورد فراوریات ذهنی خود بودند حرف زدن اتفاق می افتاده است. این مغز خاص انسان بوده که توانایی اینکار را به او می داده است.

اولین زبان سمبلیک 2.5 میلیون سال پیش پدیدار شد که انسان آغاز به ساختن اولین ابزار های سنگی کرد. این توانایی مطمئناً نقش مهمی در رشد و پیشرفت ارتباط سمبلیک داشته است. صحبت کردن صحیح و کامل 150.000 سال پیش رخ داد که انسان صدایی مشابه با آنچه انسان مدرن به زبان می آورد از خود فراوری کرد.

دهان، بینی و حنجره به یک دستگاه تبدیل شدند که در آن هوا به خاطر شرایط بهتر زبان و لب ها، به حروف صدادار و بی صدا تبدیل می شد. علاوه براین، یادگیری دستورزبان و صرف ونحو درنتیجه یک فرایند تکاملی پدید آمد درحالیکه توانایی نوشتن برآمد تفسیر آوایی آیکون های اولیه بوده است.

مورد پنجم

گفتارزاده شده یا یاد گرفته شده است؟ موارد مشهور از گم شدن بچه ها در جنگل قبل از سن سه سالگی (که زبان عمدتاً یادگرفته می شود) و پیدا کردن آن ها در سال ها بعد نشان داده است که طی آن دوران توانایی محدودی در یادگیری زبان انسانی داشته اند و یادگیری زبان احتیاج به ایجاد رابطه با دیگران دارد. به نظر می رسد که مغز دوره ای دارد که در آن گفتار را یاد می گیرد و اگر این دوره نادیده گرفته شود، فرد بعد ها قادر به کسب مهارت گفتار نخواهد بود. مهارت گفتار فقط با حضور در یک اجتماع و در سن رشد مغزی ایجاد می شود.

مورد چهارم

گفتار پیچیده انسان به دو هسته مغزی مرتبط است که زبان را کنترل می نمایند (کنترل حرف زدن، ذخیره اطلاعات و ادغام قوانین دستورزبان) و در نیمکره چپ مغز قرار گرفته است. آنچه می خواهیم بر زبان بیاوریم در ناحیه ای در نیمکره چپ که منطقه ورنیک نام دارد فراوری می شود. این قسمت با منطقه بروکا که مسئول قوانین دستورزبان است در ارتباط می باشد. ضربه ها از این نواحی به عضلات دخیل در گفتار می روند. این منطقه ها با سیستم بصری (به همین علت می توانیم بخوانیم) و سیستم شنیداری (به همین علت می توانیم حرف های دیگران را بشنویم، درک کنیم و به آن پاسخ دهیم) نیز در ارتباط است و بعلاوه یک بانک حافظه برای یادآوری عبارات مهم و با ارزش دارد.

همین نیمکره چپ حرکات دست راست را کنترل می نماید و 99 درصد از انسان ها راست دست هستند. نیمکره چپ بعلاوه مرکز تفکر تحلیلی است که با توانایی های منطقی در ارتباط است.

مورد سوم

با ظهور زبان حدود 50.000 سال پیش، تحول و پیشرفتی ناگهانی در تکامل گفتار پدید آمد. گفته می شود که 6000 زبان مدرن جهان همه ریشه در یک زبان مادر واحد داشته اند زیراکه 50.000 سال پیش انسان ها جمعیتی بسیار اندک و فقط حدود 1000 نفر بوده اند. امروز، سه خانواده بزرگ از زبان های انسانی وجود دارد.

مورد دوم

به بسیاری از میمون ها از نژاد های بومبو، شمپانزه، گوریل یا اورانگوتان، زبان علامات یا اداره علامت های گرافیکی یا کامپیوتری آموزش داده شده است. بعضی از آن ها قادر بوده اند تا 1000 کلمه را یاد بگیرند (روزانه 40 کلمه تازه)، اما آگاهی موقت آن ها پوچ است. درنتیجه، همه این ها به توانایی های مغز برمی شود.

مورد اول

درمورد نحوه پدید آمدن زبان انسانی سه فرضیه اصلی وجود دارد:

الف) خوردن سیلوسایبین که یک آلکالوئید روان گردان موجود در بعضی قارچ ها است به وسیله انسان های اولیه که می توانسته بخش های تکامل یافته مغز مثل منطقه بروکا را تحریک نموده باشد. نقاشی های عصر نوسنگی بر روی دیوارها، انسان را با دست های پر از قارچ نشان می دهد که بازگو نماینده این تئوری است.

ب) مبحث تکاملی درمورد ابداعات مغز، مکانیزم هایی که موجب یک رشد تعیین شده اند، صحبت می نماید. ممکن است پیشرفت گفتار به خاطر باروری یا بقای انسان انجام شده باشد.

ج) ممکن است فقط یک جهش یا تحول توانایی گفتار را ایجاد نموده باشد. زبان های انسانی ساختاری یکسان دارند که می تواند ذاتی و از ویژگی های گونه ها انگاشته شوند. محققان آمریکایی در سال 2001 روی کروموزم 7، ژنی کشف کردند که نبود آن بین اعضای یک خانواده موجب بروز دشواری هایی برای فراوری کلمات و درک آن ها شود، حتی اگر آن افراد، انسان هایی واقعاً باهوش بوده باشند. این نشان می دهد که زبان به هوش کلی ارتباطی ندارد و بعلاوه بیانگر این واقعیت است که گفتار پایه و اساسی ژنتیکی دارد.

پ