جوان اول سینمای دهه شصت هنوز جایزه ای طلب دارد
به گزارش مجله ویراپارس، روز 17 آبان 1318 در محله پامنار تهران پسرکی زاده شد شیفته دنیای لوطی ها و مرام و مسلک شان، پسرکی که وقتی به جوانی رسید، دست خسرو شکیبایی را گرفت و به او بال پرواز داد.
به گزارش ایسنا، صحبت از هادی اسلامی است؛ بازیگری که کمتر شناختیمش چراکه در زمانه او رسانه ها این چنین فراگیر نبودند تا هنرمندی، چون او را معرفی کنند و حالا که بیش از ربع قرن از کوچ زودهنگامش می گذرد، از میان روزنامه های گرد و خاک گرفته و خاطرات پراکنده بازماندگان دهه های طلایی تئاتر و سینما، نشانه هایی از این هنرمند را جست و جو می کنیم تا شاید تصویری هرچند کوچک از او به دست آوریم. عجیب اینکه در این سرک کشیدن ها، از زبان پسرش شنیدیم بازیگر مورد نظرمان هنوز یک جایزه از سینما طلب دارد!
جوانک نجیب دهه 40
تماشاگران تئاتر در دهه طلایی چهل، جوانکی را به یاد دارند با چهره ای محکم و نجیب و نگاهی پر ابهت. جوانکی که همچون دیگر هم نسلان خود در همان سال های بیست سالگی خیلی زود، خیلی از کار های ماندگارش را به ثمر رساند چراکه شاید خودش هم پیش بینی می کرد زندگی به او فرصت چندان زیادی نمی دهد.
هادی اسلامی در دوره نوجوانی و همزمان با تحصیل در دبیرستان دارالفنون، فعالیت هنری خود را آغاز کرد. به دانشکده تئاتر رفت و نخستین بار با نمایش روسری قرمز حضور روی صحنه را تجربه کرد. از همین جا بود که جادوی صحنه هرگز او را رها نکرد و تا زمانی که زنده بود، خود را فرزند تئاتر می دانست.
همه ستاره هایی که گروه جاوید به سینما بخشید
جوانک پر شور با تعدادی از همسن و سالان خود گروهی درست کرد به نام گروه تئاتر جاوید. گروهی که به گفته بهزاد فراهانی، هادی اسلامی آن را بدون یاری دریافت از کسی تشکیل داد و از میان استعداد هایی از مناطق پایین تهران، بزرگان زیادی را به سینما آورد. هنرمندانی مانند سیروس گرجستانی، تانیا جوهری، خسرو شکیبایی و ابوالفضل پور عرب.
در همین گروه بود که خسرو شکیبایی، لذت بازیگری را چشید. آنچنان که سال ها بعد در یکی از آخرین مصاحبههایش با روح الله جعفری که سال 1387 منتشر شد، درباره آن روز ها چنین گفت: با ورود به گروه مرحوم هادی اسلامی، به آنچه به آن عشق می ورزیدم و هنوز هم بدان عشق می ورزم، یعنی جهانی بازیگری، به صورت حرفه ای وارد شدم. در این جا لازم است از مرحوم هادی اسلامی به عنوان استادی که راه را در این عرصه برایم هموار کرد، یادی کنم و بگویم او دست مرا گرفت و به من بال پرواز کردن داد. روحش شاد.
شکیبایی در این مصاحبه از اسلامی به عنوان هنرمندی یاد کرد که به خلاقیت بازیگری که دلش برای کار می سوخت، اعتقاد داشت و به چنین بازیگری بال پرواز کردن می داد.
او نظم و انضباط هادی اسلامی را ستایش برانگیز و مثال زدنی می دانست و کار با او را لذت بخش خوانده بود؛ لذتی که تا خاتمه عمر با شکیبایی ماند چراکه در کار های اسلامی، بازیگر از توانمندی های خود آگاه می شد.
زیر گذر لوطی صالح و حمایت عباس جوانمرد
آن ها با یکدیگر کار کردند و با همین گروه بود که نمایش زیر گذر لوطی صالح به اجرا رسید؛ نمایشی که هم خود اثری درخشان بود و هم گروه جوان و توانمندش را به عنوان استعداد هایی تازه به هنر ایران معرفی کرد. برای هنرمندان موی سپید کرده تئاتر، نام هادی اسلامی هماره یادآور همین نمایش است.
زیر گذر لوطی صالح بعد از تمرین هایی طولانی در انجمن ایران آمریکا به صحنه رفت. با این نمایش هم هادی اسلامی به عنوان نمایشنامه نویس، کارگردان و بازیگری مستعد شناخته شد و هم خسرو شکیبایی به چشم آمد.
اما این تنها ره آورد اجرای این نمایش نبود چراکه زیر گذر لوطی صالح، سرآغازی شد برای تشکیل گروه هنر ملی دوم یا همان شاخه دوم گروه هنر ملی با حمایت عباس جوانمرد.
جوانمرد که در آن سال ها سرپرست گروه هنر ملی بود، برای نخستین اجرای این نمایش به سالن انجمن ایران آمریکا دعوت شد و بعد از این اجرا به درخواست یکی از دوستانش، قرار شد این گروه جوان را حمایت کند.
جوانمرد این خواسته را اجابت کرد و برای گروه تئاتر جاوید به سرپرستی هادی اسلامی، نام گروه دوم هنرملی را برگزید. گروه هنرملی به لحاظ مادی و معنوی تا زمان ادامه فعالیت در عرصه هنر نمایش از گروه اسلامی به عنوان گروه دوم هنرملی حمایت کرد. (به نقل از کتاب گروه هنر ملی از آغاز تا خاتمه 1335 تا 1357 نوشته روح الله جعفری)
از آنتیگونه و ادیپ شهریار تا حاکم یک شبه و پرومته در زنجیر
بازی در نمایش هایی مانند ادیپ شهریار و آنتیگونه به کارگردانی جمشید ملک پور از جمله فعالیت های او در حوزه بازیگری تئاتر بود. جعفر والی، محمد علی کشاورز و شهلا میربختیار دیگر همبازی های او بودند.
پرومته در زنجیر و بیا تا گل برافشانیم دیگر نمایش هایی است که به کارگردانی مجید جعفری اجرا شد و هادی اسلامی و خسرو شکیبایی در این نمایش ها همبازی بودند.
اسلامی خود نمایش حاکم یک شبه را در تالار اصلی تئاتر شهر به صحنه برد و بنا داشت بار دیگر نمایش زیر گذر لوطی صالح را هم اجرا کند، اما مجوز اجرای این اثر به مشکل برخورد تا اینکه بعد از درگذشت او جمعی از دوستانش با همراهی پسرش آرش، این نمایش را به مدت دو ماه در تئاتر شهر و در تماشاخانه سنگلج روی صحنه بردند.
هادی اسلامی به روایت فرزندش آرش
در میان جست و جو های خود برای کشف این هنرمند گپ و گفتی هم با فرزندش آرش داشتیم. فرزندی که در کودکی در برخی از آثار هنری در کنار پدرش بازی کرده است.
از آرش اسلامی درباره کتاب زندگی نامه پدرش می پرسیم و او پاسخ می دهد: از همان زمانی که پدر فوت کرد، این موضوع برای مان مهم بود، ولی به دلیل یکسری ملاحظات، ترجیح دادیم انجام نشود. پیشنهاد های مختلفی برای گردآوری زندگی نامه ایشان مطرح شد، ولی به لحاظ کیفی نتوانست اطمینان ما را جلب کند و ناگزیر آن ها را کنار گذاشتیم.
او که به هنگام فوت پدرش 12 سال داشته است، می گوید: بسیار علاقه مندم تا جنبه های مختلف زندگی پدرم مورد توجه قرار بگیرد. بسیاری او را با فیلم خواستگاری به یاد دارند در حالیکه پدر در آثار بسیار زیادی بازی کرده بود.
توصیه علی نصیریان به آرش اسلامی
آرش اسلامی از عشق پدرش به تئاتر هم صحبت می کند: پدرم عاشق تئاتر بود. شاید این ارتباط نفس به نفس با تماشاگر بود که این چنین او را شیفته می کرد. همواره می گفت من فرزند تئاترم و خود را مدیون تئاتر می دانست همچنانکه همواره آقای جوانمرد و خانم مهین دیهیم را هم استاد خود می خواند و غمگین بود که این بزرگان به اندازه کافی قدر ندیده اند.
او جمله ای از علی نصیریان هم نقل می کند و ادامه می دهد: در برنامه ای خدمت آقای نصیریان رسیدم و ایشان به من گفتند پدرت خدمات زیادی به تئاتر ارایه کرده و باید این وجوه فعالیتش شناخته شود.
عمو خسرو از این عمو های الکی نبود
دوستی هادی اسلامی و خسرو شکیبایی که از روز های پر تب و تاب جوانی آغاز شده بود، همچنان باقی ماند تا جایی که آرش اسلامی در این باره می گوید: عمو خسرو همواره برای ما یک عموی واقعی بود. او هرگز این عمو های الکی نبود. پدرم و او فارغ از بحث های کاری، خیلی به هم نزدیک بودند.
یکی از جوان اول های سینمای دهه شصت
اسلامی پس از انقلاب مانند تعدادی دیگر از هم نسلان خود، فعالیت در سینما را آغاز کرد. او روی پرده نقره ای هم همچون صحنه تئاتر خوش درخشید و در دهه 60 یکی از جوان اول های سینمای ایران شد.
بازی در آثاری مانند دست شیطان، معما، مرگ سفید آثار حسین زندباف، ساده لوح، خواستگاری، شتابزده به کارگردانی مهدی فخیم زاده، آوار کار سیروس الوند، قدیس و ملخ زادگان به کارگردانی ناصر محمدی، شاخه های بید به کارگردانی امرالله احمدجو، جهیزیه برای رباب کار سیامک شایقی، از جمله آثاری است که او در آن ها بازی کرد.
اما برای بازی در فیلم اتوبوس به کارگردانی یدالله صمدی، جایزه بهترین بازیگری مرد را از چهارمین جشنواره فیلم فجر به خانه برد.
بازی او در فیلم سرب کار مسعود کیمیایی هم به چشم هیات داوران هفتمین جشنواره فیلم فجر آمد و او را نامزد دریافت جایزه کرد. در میان رقیبان او عزت الله انتظامی برای فیلم گراند سینما و علی نصیریان برای فیلم سال های خاکستری هم حضور داشتند و در نهایت جایزه به انتظامی رسید. او بعدتر در کتاب آقای بازیگر بازی اسلامی را در فیلم سرب ستود و آن را فوق العاده توصیف کرد.
حکایت جایزه عجیب جشنواره نیویورک
آرش اسلامی در ادامه، اما ماجرایی عجیب را روایت می کند؛ ماجرایی درباره جایزه ای جهانی که هنوز به دست پدرش نرسیده است!
اسلامی یادآوری می کند: بعد از فوت پدرم اتفاقی عجیب افتاد. گفتند ایشان در جشنواره نیویورک برای بازی در فیلم سرب جایزه ای گرفته است، ولی خود من نسبت به این جایزه تردید داشتم تا اینکه سال گذشته که آقای کیمیایی در برنامه ای خصوصی، فیلم را اکران کرد، از آقای محمد هاشم سبوکی تهیه کننده فیلم درباره این جایزه پرسیدم و ایشان تایید کرد و گفت این جایزه نزد من امانت است و قرار شد در مراسمی، آن را ارایه دهد که ماجرای کرونا پیش آمد.
اشتیاقی برای انتشار نمایشنامه ها
او درباره انتشار نمایشنامه های پدرش هم می گوید: همه نمایشنامه ها و دست نوشته های پدرم را دارم و خیلی علاقه مندم آن ها را به چاپ برسانم.
توصیه به فرزندان
هادی اسلامی گرچه هنرمند شاخصی بود، ولی چندان علاقه ای نداشت تا فرزندانش کار هنری را به عنوان شغل انتخاب کنند. پسرش آرش می گوید: پدر همواره می گفت شغل دیگری برای کسب درآمد داشته باشید و هنر را برای دل تان دنبال کنید.
او گرچه در چند اثر نقش آفرینی داشته است، ولی در حوزه آی تی و امنیت اطلاعات فعالیت می کند با این حال در کنار این شغل، دستی هم در موسیقی دارد و با شهرداد روحانی همکاری می کند.
بازی در نقش مدرس
هادی اسلامی در تلویزیون چندان پرکار نبود. با این حال بازی در نقش سید حسن مدرس در سریال مرغ حق به کارگردانی حسین مختاری از جمله آثاری است که او در آن بازی کرده است.
فصل آخر؛ سفر بی بازگشت
هادی اسلامی رفتنی ناباورانه و زودهنگام داشت. او مشغول بازی در فیلم بدل کار جهانگیر جهانگیری بود که در سن 53 سالگی و بر اثر سکته قلبی درگذشت.
درباره روز درگذشت او از دو تاریخ یاد می شود؛ 7 و 9 مرداد. وقتی که دلیلش را از پسرش جویا می شویم، توضیح می دهد: پدر بامداد 7 مرداد ماه فوت کرد، ولی خاکسپاری اش روز 9 مرداد انجام شد و بر سنگ مزارش در ابن بابویه همین تاریخ نقش بست.
او که هنگام درگذشت پدرش 12 سال داشته است، روز خاکسپاری را خوب به یاد دارد: جمعیت زیادی در تالار وحدت جمع شده بود به طوری که پلیس ناچار شد برای ایجاد نظم، مداخله کند. این جمعیت در شرایطی آمده بود که آن زمان رسانه ها به این شکل گسترده نبودند و شبکه های اجتماعی هم وجود نداشتند و اطلاع رسانی، محدودیت های زیادی داشت.
اما چرا ابن بابویه؟
هادی اسلامی جزو میهمانان ابن بابویه است. اما چرا در این آرامگاه به خاک سپرده شد، آرش اسلامی در این باره می گوید: زمان فوت پدرم تازه قطعه هنرمندان بهشت زهرا را تاسیس کرده بودند و پیشنهاد کردند در این قطعه دفن شود، ولی خواسته ما خاکسپاری ایشان در ابن بابویه بود چراکه مادرشان در همین آرامگاه بود و پیشینه تاریخی این مکان و آرمیدن چهره هایی مانند جهان پهلوان تختی در آن، ما را بر آن داشت تا ایشان را در همین مکان به خاک بسپاریم.
حالا 27 سال از آن روز می گذرد. در این مدت تعداد زیادی از هم قطاران او راهی دیار باقی شده اند. سیروس گرجستانی مسافر تازه آن جهان است. کسی چه می داند شاید جوانان گروه تئاتر جاوید در جهان جاوید نیز دست به کار خلق نمایشی تازه باشند.
منبع: فرارو