با دل کار کنیم یا با قانون؟
به گزارش مجله ویراپارس، تهران (پانا)- چند ماه پیش دانشجویی برایم پیامی فرستاده بود در یکی از شبکه های اجتماعی، چیزی به این مضمون که اینترنت برایم گران است!
شاید برای من پاسخ ساده اش این بود: قیمت را نمی توان کاهش داد به خاطر آن که هزینه های اینترنت دلاری است و درآمدش ریالی. شاید می توانستم بگویم بودجه ای برای این کار در ساختار بودجه وزارتخانه ما نیست. شاید می توانستم بگویم مگر هزینه برق و آب را از وزارت نیرو برای دانشجویان تخفیف گرفته می گردد؟
شاید می توانستم بگویم متولی دانشجویان وزارتخانه دیگری است؛ شاید می توانستم بگویم اپراتورها بخش غیردولتی هستند و بروید از سهامداران آن ها بخواهید؛ شاید می توانستم بگویم دولت حق ندارد به بخش غیردولتی حکمی دهد که منجر به ضرر آن باشد و اپراتور هم یک بنگاه غیردولتی است.
همه این پاسخ ها به ذهنم رسید؛ حتی هر کدام از پاسخ ها آن قدر قوی بود که من را هل می داد به سمت این که کاری نکنم. اما همواره جایی توی زندگی هست که به ما انرژی می دهد تا علیه همه این پاسخ های درست و قانونی بایستیم؛ برای من آن نقطه همان عظیم شدن ام است؛ همین که خودم از یک شهرستان کوچک دانشجو شده بودم تهران و دغدغه دانشجو برای ریال ریال هزینه اش را می فهمم.
محمدجوادی که دانشجو بود به محمدجوادی که وزیر بود نگاه کرد و از پاسخ خود وزیرشده اش راضی نبود.
رایگان کردن اینترنت برای دانشجویان، شاید از نگاه دانشجو کاری نداشته باشد؛ اما برای من کار سختی بود؛ فرآیندی حقوقی، منابع بودجه ای و مسائل اجرایی، هر 3 را داشت. از راضی کردن اپراتور برای قیمت، تا مصوبه های دولتی لازم، تا اختصاص بودجه از ردیف هایی که زمان تدوین اش کسی به فکر کرونا نبود. کار را آغاز کردیم؛ با رایگان کردن سامانه ها و سایت های دانشگاهی. ترم اول دانشگاهی سال جاری این گونه گذشت؛ اما دوباره پیغام ها بودند؛ دانشجوهایی که شاید سایت دانشگاهشان را مدیران دانشگاه معرفی ننموده بودند؛ یا اپراتورها و شرکت هایی که در اجرا خیلی هم دغدغه نداشتند.
دوباره همان محمدجواد دانشجو از من راضی نبود. من می توانستم بگویم از اپراتوری که اجرا نمی نماید شکایت کنید؛ یا بگویم بروید به مدیران دانشگاهتان بگویید چرا اطلاعات سایت را نداده است؛ یا بگویم سایت های درسی و آموزشی خارج از دانشگاه بر عهده ما نیست؛ اما آن محمدجواد دانشجو از من راضی نبود.
برای آن که محمدجواد دانشجو از من راضی گردد باید مدل تغییر می کرد. مدل ما باید آن قدر تغییر می کرد تا او راضی گردد. پس مدل تغییر کرد از سمت رایگان کردن عرضه نمایندگان (سایت ها و سامانه های دانشگاهی) به سمت مصرف نمایندگان (دانشجوها و طلبه ها). این تغییر، در حقیقت تغییر این رویکردی عظیم بود که این ویژگی ها را همراه داشت:
آموزش فراتر از سایت دانشگاه: دانشجوها فقط مصرف نماینده سایت های دانشگاهی خودشان نیستند؛ در دنیای امروز دانش در سایت ها و پلتفرم های مختلفی پراکنده شده است. از سایت هایی مانند Coursera یا حتی همان یوتیوبی که فیلتر است در ایران و پر است از محتوای آموزشی. وقتی به دانشجو بسته اینترنت داده می گردد؛ در حقیقت چشمه های دانشی متعددی پیش روی او واقع شده است.
احترام به حق انتخاب: هیچ برنامه دولتی، از برنامه های بهداشت و سلامت گرفته تا آموزش و ورزش؛ نباید حق انتخاب شهروندان را محدود کند. اگر در طرحی ما شهروند را مجبور کنیم تا تنها از عرضه نمایندگان تعیینی استفاده کند؛ یعنی جایی طراحی اشتباه است. در این طرح بسته اینترنت دانشجویان؛ هر دانشجویی در سقف بسته خود حق انتخاب خود را دارد و ما به جای اجبار به سمت احترام به حق انتخاب رفته ایم.
قابلیت پایش کیفیت خدمات: وقتی طرف عرضه رایگان شده بود (و نه طرف تقاضا که دانشجویان هستند) نمی شد کنترل کرد آیا عرضه نماینده برای همه دانشجویان وظایف خود را انجام داده است یا نه. باید مدام می گفتیم که دانشجوها برای مسائلشان شکایت نمایند و بعد سازمان تنظیم مقررات آن را آنالیز کند. اما در بسته اینترنتی آن چه اتفاق می افتاد قابلیت پایش بود. حالا دیگر این که چند درصد دانشجویان بسته دریافت نموده اند تعیین است؛ حالا می گردد دید چقدر ما پوشش داریم یا نداریم و حتی دقیقا از دانشجویانی که پوشش ندارند؛ از چالش هایشان پرسید.
کیفیت برابر خدمت: یادم می آید گاهی در بازارها و پاساژها بعضی فروشگاه ها را می دیدم که پشت در نوشته بودند بن فلان جا پذیرفته می گردد اما وقتی مشتری می آمد به او می گفتند از این بن فقط برای بعضی از محصولات یا یک رگال خاص از لباس ها قابل استفاده است. همان جا بود که شک می کردم به سازوکارهایی مثل بن. در بسته اینترنتی تفاوتی میان اینترنت داده شده با اینترنت اپراتور نیست. در حقیقت بسته دولتی کیفیتی پایین تر از محصولات بازار ندارند.
بازارسازی برای تولیدنمایندگان محتوا: نوآوری ها بیش از هر حمایتی احتیاج به بازارسازی (یا خلق بازار) دارند. یعنی باید فرآیندهایی طراحی بگردد مشتریان تمایل به استفاده پیدا نمایند. بسته اینترنتی اجازه می داد تا دانشجویان با دغدغه کمتری سرک بکشند به سامانه های آموزشی. این بسته اینترنتی فرصتی می دهد به تولیدنمایندگان محتوا تا بتوانند به رقابت بپردازند برای جذب دانشجویان.
بازاری برای سامانه های محتوایی که می توانند در کنار سایت های دانشگاه ها به رقابت بپردازند. حالا دیگر دانشجو و استاد مجبور نیست از LMS دانشگاه استفاده کند؛ می تواند از هر پلتفرمی که برایش بهتر است استفاده کند؛ از اسکای روم و ویدیوکیک و داناپلاس و مکتبخانه و فرانش و خیلی های دیگر از این پلتفرم هایی که خروجی اکوسیستم استارت آپی بوده اند.
نگاهم می نماید محمدجواد دانشجو، چشم هایش هنوز راضی نیست؛ به اومی گویم: باشد؛ باز هم کوشش می کنم. بعد می گویم: حداقل خوب می دانم به وضع موجود راضی نیستم؛ و برای تغییر می جنگم؛ حتی اگر پاسخ هایی برای راحت طلبی توی جیبم داشته باشم.
*وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
منبع: خبرگزاری پانا